My secret

شايد هنوز !
دلم ديوار مي خواهد
ديواري مثل تو خاموش وسنگي !
ديواري كه فقط عاشق فاصله شدن است
شايد هنوز !
دلم مي خواهد همان قاب عاشق باشم كه
دوست دارد به سينه ي ديوار كوبيده شود!
ببخش ! چقدر تعابيرم نا مهربانانه است !
براي اولين بار ، دارم احساسم را
به ديوار سنگدلي تو مي كوبم
دلم نمي آيد لعنت.....!
دست دلم مي لرزد ،بغض مي كنم از
اينهمه بي رحمي واژه هايم !
دلم مي خواهد گاهي از تمام بيگاههاي خدا ،
سنگ شوم .سنگي عبوس وسرد !
سنگي صبور وسخت مثل خودت !
اما نمي توانم ! دل بهانه گيرم ،همراهي ام نمي كند!
تو بگو چگونه مي تواني سنگ باشي ؟!
دلم مي خواهد يادبگيرم! آنوقت ،
تو هم يك الهه ي سنگي خواهي داشت!
خوب است نه معبود يخي من ؟
پاورقی:
اگر به چشمانت زل نمی زنم
رازی است که با نگاه فاش می شود ...!!
+ نوشته شده در ساعت توسط Ἑρμῆς
|