.........

 

emo-16.jpg Emo image by whatsername260 

 

 

اما من آنقدر خسته ام , آنقدر شکسته ام که هيچ نمي گويم ...
 
نه گله اي ٬
نه شکوه اي

حتي ديگر رنجيدن هم از يادم رفته است.
 
ديگر چيزي براي دلبستن نمانده است .

انتظار بي مفهوم است .

نه کينه اي . نه بغضي . نه فريادي .

فقط صداي چلک چلک باران

اين منم که روي وسعت دل زمين مي گريم ...
 
باورم نمي شود.

ديگر حتي خوابت را هم نمي بينم.

 مي ترسم. مي ترسم عادت کنم به درد نبودنت ...

 

 

 

هنوز

 

 

 

 

 

 

هنوز چشمانت با چشمانم عشق بازي مي کند

شايد باور نکني!!!

در تمام شعرهايم

احساست مي کردم ... ودلم

اين غم دان پر درد

اين صندوقچه اسرارت

هواي تو را بارها مي کرد

و من قول تو را براي فردا ، بارها به او مي دادم

و او مانند يک بچه از براي ديدنت

مدت ها غروب آفتاب را نظاره مي کرد و

هنگامه شب مرا به اغما مي کشاند...

و من عاجز از گفتن چيزها و ندانسته ها

بارها او را تنبيه مي کردم...!!!

نميدانستم تو آنقدر برايم با ارزش بودي

که هم جسمم و هم دلم را صدها بار به جان کندن کشاندم

                                                          اين من!!!

نتوانست هيچگاه بگويد که چه دردي دارد...

و در تمام لحظه ها اشک خدا را هم بر روي ديدگانش مي ديد

اما...

امروز آن باران بوي ديگري داشت...

در حوالي گلدان خالي دلم

و صداي آن از بس که دلم خالي بود

مي پيچيد و ساعتها صداي باران برايم تکرار دقايق بي سرانجام بود

آن درد.....درد ديدن و نگفتن ...

 

 

star night

 

 

 

 

 

تنهاي تنهايم ,من,خلوت واشك

چنديست هم خانه ايم امشب

بازبه رسم گذشته به آسمان مي نگرم و

باستاره همان ستاره كه به يادت برگزيده ام سخن مي گويم

اگرچه خسته وشكسته ام اما....

ولي بازهم مي ايستم تا اينبارنيزبشكند

 قاصدكي مي گذرد ويادت رادوباره به همراه مي آورم

وباز يكباره بغضم مي شكند ودلم ....

                                                               بيچاره دلم !!!

اينبارنيزدرخودمي شكنم.

 دلم مي گيردازاشكهايم كه مي ريزد

 حرفهايم كه ناگفته مي مانند

وازغم كه ازغصه هايم سنگين است وآماده باريدن

 ديگر دارد يادم مي رود نام اوكه

برايش ...

 

 

 

 پاورقی:

امشب آسمان ستاره باران می شود ...۳۰۰ بار تو را آرزو می کنم و آمدنت را

 

 

پس کی میای؟؟؟

 

 

 

 

و هم نوا با گريه ي آسمان مي گريم

تا كسي اشك هاي مرا نبيند

                                                   به زير باران مي روم

و فرياد مي زنم تا صداي فريادم با فرياد آسمان يكي شود.

به زير باران مي روم

تا ناله هاي دلم با ناله هاي باد يكي شود.

                                و كسي شاهد شكستن روح خسته ام نباشد.

به زير باران مي روم

و تكيه به همان درخت بيد مجنون كنار جاده

كه يادگاري هايمان را روي آن مي نوشتيم

                                          به انتظارت خواهم ماند ,

تا به زير هر يك از قدمهايت گل سرخي بگذارم.

مي دانم خواهي آمد.

و دستان سردم را در دستان گرمت خواهي گرفت.

تا با هم به سرزمين آرزوها برويم

باران كه مي آيد

گوش به زنگ صداي تو

تكه تكه ترانه هاي كهنه را كنار هم مي چينم.

و هميشه به همين حقيقت تلخ مي رسم

                                                               تو رفته ای به هر دلیلی ....

 

پاورقی:

يادت هست كه گفتـي : تـمام آسـمان من خلاصه در چشمان توست

وخواستـي كه مراقب آسـمانت باشم .؟؟؟

آسـمان تو اين چند روز بارانـي بود ، ابري نبود اما باران مي باريد . تو كه

رفتي تنها هـمدم ومونس من هـميـن قطرات باران بودند كه اگر نبودند

نـمي دانـم چه بر سرم مي آمد.

مي دانستم كه دوري سخته اما نه به اين سختـي.

با آن كه مي دانستم اين دوري خيلي طول نـمي كشه اما …

بغض راه گلويـم را بسته ودستانـم ناي نوشتـن را ندارند.

من تـحمل دوري از تو را ندارم ، ندارم ، ندارم

 الان داره بارون میاد ... دارم میرم زیر بارون!

 

ترس

 

 

 

 

 

حالا شب شده است و آسمان از دوری ماه نفس نفس می زند و

"من"

چشمهایم را محکم بر هم می فشردم

نه برای آنکه خوابم ببرد

"تنها"

از آن رو که پشت پلکهایم پر میشود از یاد

"تو"

 

ترس download

 

پاورقی:

یه زمانی ترسیدم اما ...

هیچی !

 

 

 

 

 

در تمام این لحظات دلتنگی ... دل عجیب بهانه ات را می گیرد!

نمی دانم چه کنم که دیگر یادت نکند؟

نمی دانم ...نمی دانم

تو با من چه کردی که از یادم نمی روی؟

مدتهاست که عقل هم قادر به قانع کردن دل نیست

سالهاست که دل ساز خود را می زند و کار خود را می کند

و عقل هم نظاره گر است

این روزها به گوش دل ، قصه رفتن می خوانم

تا شاید باور کند خزان امسال پایان همه چیز است

اما انگار هر چه بیشتر می گویم او کمتر گوش می دهد

                                        و هوای دیدن به سرش می زند...!

دیگر نمی دانم چه کنم ؟!!

 

 

 

داره می میره دلم ...واسه مخمل چشمات!!!

lonely a have no body

 

 

 

 

اومدم تا بگم

بگم بدون تو چقدر تنهام

بگم بازم هواي رفتن کردي و آسمون رو بغض گرفت

بگم که کوله بارت رو که بستي تا بري

آسمون بازم بغض کرد اما اونو نشکست

                                            چون موندنت رو باور داشت

چون نمي خواست مثل من رفتنت رو باور کنه

همين که گفتي خداحافظ

آسمون لرزيد

داد زد و اشک ريخت

انقدر اشک ريخت که زمين به التماس در اومد

مثل من که واسه موندن تو انقدر اشک ريختم که احساسم

به التماس در اومد نرو

                                       ....


هيچ وقت فراموشت نميکنم ...

 

 

برای گوش دادن

 

پاورقی :

اما چه خوب بود ...

 

 

کاش ...!

 

 

 

 

ميخواهم حرف بزنم

اما نميتوانم

تمام حرفهايم در چشمانم خلاصه شده اند

کاش ميتوانستم بگويم اين روزها چه احساسی دارم

کاش ميتوانستم بگويم با بغضهايم چگونه تا صبح سر ميکنم

کاش ميتوانستم اين لبخند زورکی را تمام کنم

نه بهتر است چيزی نگويم ٬ چيزی نشنوم

مثل تمام اين روزها ساکت بگذرم ساکت بمانم ساکت بخندم

کاش کسی اين سکوت را ميفهميد

 

 

اینجا را فشار دهید

 

پاورقی: هیچی نمی گم فقط آرزو می کنم ...

 

...!

 

 

 

 

 

قورت می دهم

                       همه دلتنگیهایم را

                     و تلخ نوشته هایم را

سر می کشم ٬ انکار نمی کنم

لج کرده ام

               که برایت بنویسم

گریه کنم ٬ عاشقت بمانم

لج کرده ام

دوستت داشته باشم

دلم می خواهد باور کنی

                                               دوستت دارم

                                                  همین!!!

 

 

 پاورقی :

 ΩΘΞΨΓΔΦΛΣΔ

به یک زبان باستانی نوشتم دوستت دارم

 فکرشو بکن... از اون قدیما دوستت داشتم!

حالا اگه گفتی چندتا دوست دارم ؟؟؟

 

 

rainig like YOU

 

 

 

  

 من فقط به دنيا آمده ام كه تو را ببينم

حسرتت را بخورم نداشتنت را گريه كنم

بعدهم آرام بميرم.آرام آرام طوري كه صورت هيچ برگ گلي خراشيده نشود

هر وقت خودم را در آيينه نگاه مي كنم تو را مي بينم.

اين كه چيزي نيست

 هر شب خوابت را مي بينم

كه تو من شده اي من تو ميشوم بعد يكي ميشويم

 آخر گيج ميشوم نمي دانم تو مني يا من توام؟!

ديشب دوباره خوابت را ديدم همان نگاه ،همان بوي ياس ،همان دودوي ستاره

مانندت را

كبوتر شدي آمدم بگيرمت پريدي و رفتي

 روي ماه نشستي.

آنقدر گريه كردم كه همه

شقايقها از غصه من پر پر شدند

باور كن اگر ميدانستي چقدر دوستت دارم

                           از گرماي عشقم آب مي شدي


خيلي بي انصافي خيلي.

بدون هيچ رفتي .

بدون هيچ صدا مثل هميشه سربزير و آرام رفتي براي هميشه.


وقتي كه اولين قطره باران بر قلبم باريد و زيباترين گل سرخ در ديدگانم روييد:

 قسم خوردم كه

 هر فصل پاييز رو به قبله چشمانت نماز بخوانم و

 با ياد تو پر بگيرم تا اوج

                             قسم خوردم با ياد تو بميرم

با صداي باران دوباره چشمهايم باراني مي شود

                                      چه كنم كه تو بوي باران مي دهي !!!

 

 

with out YOU

 

 

 

 

 

می دانی ؟ من حضور پاییز را با تو تا به حال درک نکرده بودم

و خنده ی دست اندازش را نیز ندیده بودم

من تا به حال به آسمان بالای سرمان نگاه نکرده بودم

وقتی که دست هایت در دستم بود و از آن کوچه قدیمی رد می شدیم

آخر همیشه چشمان من مسیر چشم های تو بود تا چشم های خودم

چه آسمان چشم چرانی دارد این کوچه

و تو چه چتر بزرگی داری برای عریانی من

حالا که نیستی فهمیده ام دیگر نمی توان تنها عبور کرد

از کوچه هایی که روزی با تو از آنها گذشته ام و به دنیا خندیده ام

نمی شود ...

نمی آیم ، نگو که در انتهای کوچه منتظرم هستی

باید بیایی و دستم را بگیری

از همان ابتدای کوچه ... و چتر نگاهت را بگیری روی سرم

من به بلوغ درک غربت رسیده ام

ولی هم چنان تو باید عروس خرد سال احساسم را

در مقابل نگاه هیز کوچه ها همراهی کنی

                                      همین جا چهار زانو خواهم نشست ... روی زمین

و می گذارم گونه هایم خیس شود

و چشم هایی که دوستشان داشتی ...



همه شاخه ها زنده می شوند.... و تو خواهی آمد ...

می دانم...!!!

 

 

 

پاورقی:

آنکه می گفت منم بهر تو غمخوار ترین...

چه دل آزرده ترین شد

چه دل آزرده ترین!

گاهی تحمل تنهایی ها بهتر از گدایی محبت هاست ...
 
 

My Love

 

 

 

 

                                                                   I can not tell you of my love

Here is my story

I'll sing a love song                            

Sing it for you alone

Though you're a thousand miles away

The Feeling's so strong                                                               

Come to me baby

                             Don't keep me waiting

Another night without you here

And I'll go crazy

 

 

 

  

لینک دانلود آهنگ

 

 

 

کاش !!!

 

 

 

 

 

 

ولی

ولی دلم می خواست کسی بود و می فهمید تنهایی چه دردی دارد

وقتی دلم تو را می خواهد و هیچ گاه نیستی

بعضی وقتها آرزو می کنم کاش خیال بودنت هم هرگز نبود

! کاش نبودی

کاش نبودی تا من هر روز و هر لحظه احساس دلتنگی نکنم

دستانم را در هوا رها می کنم

ولی نیستی

نیستی تا آنها را بگیری

نیستی تا باورم شود هنوز هم هستم

چه سخت می گذرد بر من

دلم می خواهد پشت پا بزنم به هر آنچه بوده و هست

من احساساتم را کشته ام

چه دردی می کشند

من به خودم و احساساتم خیانت کرده ام

آنها توان اینهمه سختی را نداشتند

دردم می آید

من درد دارم

هی من، می بینی

دیگر تو را هم برای خودم ندارم

چقدر تنهایم

تنهای تنها

ولی آخر دوست داشتن تو چیز دیگری است


                                                               دوستت دارم

 

 

 پاورقی:

 يک روزه ديگه هم بدون تو گذشت !!!

My secret

 

 

 

 

 

 

شايد هنوز !

دلم ديوار مي خواهد

ديواري مثل تو خاموش وسنگي !

ديواري كه فقط عاشق فاصله شدن است

شايد هنوز !

دلم مي خواهد همان قاب عاشق باشم كه

دوست دارد به سينه ي ديوار كوبيده شود!

ببخش ! چقدر تعابيرم نا مهربانانه است !

براي اولين بار ، دارم احساسم را

به ديوار سنگدلي تو مي كوبم

دلم نمي آيد لعنت.....!

دست دلم مي لرزد ،بغض مي كنم از

اينهمه بي رحمي واژه هايم !

دلم مي خواهد گاهي از تمام بيگاههاي خدا ،

سنگ شوم .سنگي عبوس وسرد !

سنگي صبور وسخت مثل خودت !

اما نمي توانم ! دل بهانه گيرم ،همراهي ام نمي كند!

تو بگو چگونه مي تواني سنگ باشي ؟!

دلم مي خواهد يادبگيرم! آنوقت ،

تو هم يك الهه ي سنگي خواهي داشت!

خوب است نه معبود يخي من ؟

 

 

 

پاورقی:

اگر به چشمانت زل نمی زنم

رازی است که با نگاه فاش می شود ...!!

 

 

promise

 

 

 

 

نمی خواهم برگردی

این را به همه گفته ام

حتی به تو  ٬ به خودم

                            اما نمی دانم

                                    چرا هنوز

برای آمدنت فال می گیرم!!

چرا هنوز

پشت هزاران ترانه خاموش به انتظارت نشسته ام

                                              تا ترا آرزو کنم!!

                                        اما هنوز نمی خواهم برگردی

می دانی که دروغ نمی گویم

اگر هنوز ترا آرزو می کنم

برای بی آرزو نبودن است !!

و شاید هم

آرزویی زیباتر از تو سراغ ندارم!!

اما هنوز هم نمی خواهم برگردی

 

 اضافه بر متن :

 وقتی به واسطه کلام که هیچ


به واسطه معجزه دعا هم نیامدی

 
این بار

نه دعا می کنم نه شعر می گویم

تنها دلم را نذر آمدنت می کنم ...

 

ادامه نوشته

 

 

 

 

 

 

 

امشب صدایم گویی بوی ماندگی دارد

این دستهای تو بود که برایم بوی باران را داشت

هنوز دست خطت خود نمایی می کند

کاش می توانستم با تو بودن را تجربه کنم

انگار فراموش کرده ام همین دیروز بود

چه زود گذشت برای داشتنت ٬ بودنت اصرار کردم

ولی اینجا جایی برای بودنت نبود

این جا همه چیز بوی شب را به خود گرفته اند

دیگر برای بودنت اصراری ندارم

زندگی برایم تمام شده ....

کاش سراغم را نمی گرفتی

کاش مرا با خود ...

ولی هنوز دوست داشتنت را دوست دارم

راستی می توانم بگویم دوستت دارم....؟؟؟!!!!!

 

 

 پاورقی :

این عکسو دوست دارم مژگان میگه این عکسه مثل حسین

 

 

 

 

 

 

 

سفری بی برگشت تو. برای من

پر از پریشانی...                                                             

                        پر از انتظار...                                                 

                                                             پر از بی قراری بود...

 

دلت احساس ارغوانی ام  را شکست...

تو صدایش را شنیدی  ولی نیامدی...

باید باور کنم که با جفایت  بر بادم دادی...

برگرد...

بیا وببین که در فراق نبودت

 بیراهه های غریب زندگی ام را چگونه طی می کنم

                               واز سفر بی برگشت تو چگونه اشک می ریزم...

 

 

 

پاورقی:

باورم نمی شه این تویی که با من داری این کارو میکنی ؟؟؟

 

 

 

 

 

 

  

 سفر کردم بی من

جای خالی تو تنهاییم را از همیشه بیش تر کرد

گذشتن از من

وباور سخت نبودن...!

پروانه ها هم پر کشیدند

وسکوت شب تصویری از بی قراری نگاه تو بود...

نگاهم در انتظار جاده نظاره گر قلب پر تپشت بود

حلقه ای از ستاره ها

برای بی تابی ات

دعا می کردند...

 

لینک دانلود

 

 

پاورقی:

ولی هرچی انتظار کشیدم نیومدی ...!

 

 

so alone

 

 

 

چيزي ميباردبرشيشه

شبيه باران

شبيه پنج سالگي ام

خيس خيس كه ميشوم

تازه ميفهمم كه من وتوهيچگاه بهم نميرسيم

مثل روزوشب

مثل مرگ وزندگي

باآنكه درميان يكديگريم

رؤياهايت رابرميداري وميروي

من ميمانم دركنارتنهائي ام

با باراني كه يكريزبرشيشه ميبارد

باراني كه مراخيس نميكند.

 

 

پاورقی:

دیشب یه زخم کهنه دوباره سر باز کرد

چقدر دلم می خواست کنارم بودی

بیشتر از همیشه به وجودت نیاز داشتم

به آغوشت که همیشه آرامش بخش ترین جای دنیا بود

اما خوب نبودی مثل همیشه ...

مگه تو نگفتی شقایق تو سالار تمام عاشقایی ؟

 

 

 

 

 

 

 لینک دانلود

 

 

Follow You

 

 

 

 

ميخواهم كلمه اي پيداكنم

تاوقتي به توفكرميكنم

به سادگي دوستت دارم را بفهمد

شايدباوركني.

 

 

 

 

 

فراموشم كرده بودي

يااينكه هرگزنديده بودم ات

ازكنارم گذشتي

تنهاردنگاهت درخیال كوچه مانده بود

ميخواستم بروم

اما پاهايم ازمن فرمان نميبردند

وچشمهايم ازمن روي برميگردندند

برگشتم بگويم

اينهمه سال که رفته ام

به دنبال توآمده ام

اما نبودي

تنها جاي خالی بوسه ای

برروی گونه ام برجای مانده بود

تاخاطره ي سالهاي نيامده ام شود.

 

 

 

 

autumn

 

 

 

 

دیگر نمی دانم چه کنم ؟ چگونه از بار این بغض کم کنم؟

چه کنم که جایت اینقدر در لحظه هایم خالی نباشد؟

ساده بگویم برایت ... این روز ها در جمع من و این بغض بیقرار جای تو خالیست

آخرین پاییز زندگی با تو هم بی صدا از راه رسید و باد سرگردان

همچون همیشه بی مقصد آوای رفتن سر داده

کسی چه میداند؟

شاید او هم سالهاست به دنبال گمشده اش می گردد که در پاییز گم کرده

پاییز و زمستان امسال عجیب بوی جدایی می دهد

بوی غربت و تنهایی تمام پاییز و زمستان را در بر گرفته و من با هر نفس

عمق بوی بغض فرو خورده آسمان را حس می کنم

کاش پاییز امسال مثل تمام قصه های نا تمام پایانی نداشت !

کاش پاییز امسال پایان قصه ی من نبود

از امسال پاییز و زمستان معنی تلخ تری پیدا خواهد کرد

معنی تلخ جدایی

چون از این پس به یاد خواهم آورد که تو را در پاییز گم کرده ام

 

 

 

پاورقی:

چرا الان دلم میخواد بهت بگم دلم برات تنگ شده و دوستت دارم ؟

 

 

 

 

گاهی نوشتن سخت می شود

واز تونوشتن سخت تر

هر وقت دلم می گیرد باتو حرف می زنم،

در متن نفس هایم حضور داری ورنگ زیبای تو در خطوط دفترم نشسته است.

نیمه شب ها با قطرات باران

از ناودان دلتنگیم سرازیر می شوی،

هر غروب تورا در ابرهایی که گریه راکشف کردند می بینم،

اگر بیایی چشمانم را سنگفرش راهت می کنم.

تنها امید منی...

                  در یک کلام دوستت دارم

 

پاورقی :

در غروب یکی از همین روزها وقتی که هوای خانه پر از بوی رازقی و شب بو و یاس است

 آرام و آهسته بی آنکه کلامی بگویی بیا

 

Just One last Dance

 

 

 

 

 

 

 

کاش صدای قلبم را می شنیدی که برای تپیدن مسابقه گذاشته بودند،با کی؟

نمی دانم!شاید با قلب یخی تو!!

کاش اشکهایم را می دیدی که بدون اجازه سر می خورند روی گونه هایم...

کاش نگاه پر التماسم را می دیدی...

کاش می فهمیدی دستانت تنها پناه سرمای وجودم بود!

کاش صدای شکسته شدن غرورم را می شنیدی

داد زدم دوستت دارم،نرو!گوشهایت را گرفتی چرا؟

صدایم رادوست نداشتی؟!؟هق هق گریه هایم چه؟شنیدنی نبود؟...

سرما با تمام وجود مرا در آغوش گرفته.

تمام بدنم می لرزد مخصوصا دلم!

کاش احساسم را می فهمیدی کاش معنای جدایی را نمی دانستی...

مگر نمی گفتی چشمانت را دوست دارم؟

مگر چشمانم نبود که دیوانه وار اسیرت کرده بود ؟

پس چرا بارانی اش کردی نگو که چشمان بارانی زیباتر است.باور نمی کنم!

مگر نمی گفتی دلت بزرگ کوچک است.

برای دوست داشتن بزرگ وبرای بدی ها کوچک؟

پس چطور دلت آمد آن بزرگ کوچک را بی رحمانه زیر پاهایت له بکنی؟

دلم گرفته از دنیا، از تو از سکوت مرگبار تو،

از آسمان،انتظار داشتم حداقل او مرا می فهمید

منی که با صاف بودنش صاف بودم وبا آبی شدنش آبی!

منی که با گریه هایش گریستم وبا لرزیدنش لرزیدم.

آسمان!ای بزرگ دوست داشتنی!ای آبی بی انتها تو چرا کاری نکردی؟

 چرا این همه بی رحمی را نظاره کردی و دم نزدی؟

کاش تو می گریستی تا شاید آن عاشق دیوانه دلش به رحم می آمد!

دیگر دوستت ندارم ای گنبد نیلی!

گونه های زردم،چشمان بارانی ام،بدن نیمه مرده ام...

هیچ کدام دلت را به رحم نیاورد اصلا نگاهم نکردی؟ حتی لیاقت یک نگاهم نداشتم؟

آماده رفتن شدی،

پاهای ناتوانت را بر روی زمین زخمی می کشیدی

 زمین می نالید مرده ی متحرکی بودی که جاده ی جدایی را بی تفاوت می پیمود

 فاصله را می دیدم که پا به پایت می آمد...

چشمانم را بستم به امید آنکه در خواب عمیقی فرو رفته باشم.

چشمانم طاقت نیاوردند وباز شدند...نه خواب نبود.

تو بودی که لحظه به لحظه از دیدگانم محو می شدی نه...

من طاقت این همه بی رحمی را ندارم.

داد زدم تا شاید این بار گوشهایت،صدایم را برایت معنا کند...

شانه هایت می لرزید می خندیدی یا می گریستی؟

بدان خنده ایت را می پرستم،از اشک هایت خجالت می کشم...

چشمانم پر از اشک است...دنیا را هاله ای فرا گرفته نمی بینم...

کاش دنیا همیشه اینقدر زیبا بود!

چشمانم را باقدرت بهم می فشارم

دو مروارید غلطان بر گونه هایم سر می خورد دنیا شد همان تاریک خاکستری!

با نگاهم همه جا را کاویدم...

تو را نیافتم...رفتی...حتی صدایت را برایم جانگذاشتی...

اما نه دلت را پس گرفتی ونه خاطراتت را!

من ماندم وتنهایی،آسمان آن وقت نشناس مهربان می گرید٬من هم...

 

 

 پاورقی : تو رو دوست دارم مثل خواب خوب بچگی ٬

 بغلت می گیرم و میرم به سادگی

تو رو می سپارم به عشق

برو با ستاره ها ...

 

 

 

 

 

 

 

يک برگ ديگر از تقويم عمرم را پاره مي کنم


امروز هم گذشت


با مرور خاطرات ديروز


با غم نبودنت...و سکوتی سنگين


و من شتابان در پی زمان بی هدف


فقط ميروم...فقط ميدوم


ياسها هم مثل من خسته اند از خزان و سرما

                                                                    گرمی مهر تو را ميخواهند


غنچه های باغ هم ديگر بهانه ميگيرند


ميان کوچه های تاريک غربت و تنهایی


صدای قدمهايت را می شنوم اما تو نیستی


فقط صدايی مبهم


قول داده بودی برايم سيب بیاوری


سيب سرخ خورشيد


سيب سرخ اميد


يادت هست؟؟؟


و رفتی و خورشيد را هم بردی


و من در اين کوچه های تنگ و تاريک


سرگردانم و منتظر


برگی از زندگی ام را ورق ميزنم


امروز به پايان دفترم نزديکم

 

 

 

 

 

پاورقي:

دنيا را با بستن يك چشم با دست

ناديده مي گيرم

تو را هرگز

تو از دنيا جدايي ...!

 

 دلم مي خواد تو بغلت گريه كنم :((

 

 

once upon a time

 

 

 

 

 

 

هوا دارد رو به سمت تاریکی میرود

شمعی روشن

و

دفترم را ولو میکنم

روی تنهایی !

شمع دارد قاپ پروانه را میدزدد!

...

داستان شروع میشود :

once upon a time ...

بوی عشق سوخته

تنهایی ام را پر میکند ...!

 

 

پاورقی :

I'm alone any one dont understand????2