
کاش صدای قلبم را می شنیدی که برای تپیدن مسابقه گذاشته بودند،با کی؟
نمی دانم!شاید با قلب یخی تو!!
کاش اشکهایم را می دیدی که بدون اجازه سر می خورند روی گونه هایم...
کاش نگاه پر التماسم را می دیدی...
کاش می فهمیدی دستانت تنها پناه سرمای وجودم بود!
کاش صدای شکسته شدن غرورم را می شنیدی
داد زدم دوستت دارم،نرو!گوشهایت را گرفتی چرا؟
صدایم رادوست نداشتی؟!؟هق هق گریه هایم چه؟شنیدنی نبود؟...
سرما با تمام وجود مرا در آغوش گرفته.
تمام بدنم می لرزد مخصوصا دلم!
کاش احساسم را می فهمیدی کاش معنای جدایی را نمی دانستی...
مگر نمی گفتی چشمانت را دوست دارم؟
مگر چشمانم نبود که دیوانه وار اسیرت کرده بود ؟
پس چرا بارانی اش کردی نگو که چشمان بارانی زیباتر است.باور نمی کنم!
مگر نمی گفتی دلت بزرگ کوچک است.
برای دوست داشتن بزرگ وبرای بدی ها کوچک؟
پس چطور دلت آمد آن بزرگ کوچک را بی رحمانه زیر پاهایت له بکنی؟
دلم گرفته از دنیا، از تو از سکوت مرگبار تو،
از آسمان،انتظار داشتم حداقل او مرا می فهمید
منی که با صاف بودنش صاف بودم وبا آبی شدنش آبی!
منی که با گریه هایش گریستم وبا لرزیدنش لرزیدم.
آسمان!ای بزرگ دوست داشتنی!ای آبی بی انتها تو چرا کاری نکردی؟
چرا این همه بی رحمی را نظاره کردی و دم نزدی؟
کاش تو می گریستی تا شاید آن عاشق دیوانه دلش به رحم می آمد!
دیگر دوستت ندارم ای گنبد نیلی!
گونه های زردم،چشمان بارانی ام،بدن نیمه مرده ام...
هیچ کدام دلت را به رحم نیاورد اصلا نگاهم نکردی؟ حتی لیاقت یک نگاهم نداشتم؟
آماده رفتن شدی،
پاهای ناتوانت را بر روی زمین زخمی می کشیدی
زمین می نالید مرده ی متحرکی بودی که جاده ی جدایی را بی تفاوت می پیمود
فاصله را می دیدم که پا به پایت می آمد...
چشمانم را بستم به امید آنکه در خواب عمیقی فرو رفته باشم.
چشمانم طاقت نیاوردند وباز شدند...نه خواب نبود.
تو بودی که لحظه به لحظه از دیدگانم محو می شدی نه...
من طاقت این همه بی رحمی را ندارم.
داد زدم تا شاید این بار گوشهایت،صدایم را برایت معنا کند...
شانه هایت می لرزید می خندیدی یا می گریستی؟
بدان خنده ایت را می پرستم،از اشک هایت خجالت می کشم...
چشمانم پر از اشک است...دنیا را هاله ای فرا گرفته نمی بینم...
کاش دنیا همیشه اینقدر زیبا بود!
چشمانم را باقدرت بهم می فشارم
دو مروارید غلطان بر گونه هایم سر می خورد دنیا شد همان تاریک خاکستری!
با نگاهم همه جا را کاویدم...
تو را نیافتم...رفتی...حتی صدایت را برایم جانگذاشتی...
اما نه دلت را پس گرفتی ونه خاطراتت را!
من ماندم وتنهایی،آسمان آن وقت نشناس مهربان می گرید٬من هم...
پاورقی : تو رو دوست دارم مثل خواب خوب بچگی ٬
بغلت می گیرم و میرم به سادگی
تو رو می سپارم به عشق
برو با ستاره ها ...