... my heart

نميدانم از كجاي اين دل زخمي بگويم
از اين دلي كه گناهش كودك بودنش است . بي كينه بودنش و بهانه گيري هاي رسوا گرش
از احساسي بگويم كه روزي شيشه بود اما امروز سنگ شده
از رويايي بگويم كه حقیقت فاصله آن بود يا از صدايي بگويم كه به جرم عشق بايد حبس ابد بكشد.
از رندي عقلم بگويم كه شيشه را سنگ كرد يا از سادگي احساسي بگويم كه زخم خورده هزاران حرف شده هزاران حرف از نگاه ، غريبه هاي عاشق نما
نمي دانم ...
اما امروز سوگند ياد مي كنم كه مثل آنها نشوم .
+ نوشته شده در ساعت توسط Ἑρμῆς
|